کنشگری در محیط پیرامون، با زبانی که برمیگزینیم، ارتباطی بیواسطه دارد و جهان ما محصول تعامل هدفمند و همآفرینی «واژه» و «اندیشه» است. از این رو واژهها بهعنوان حلقههای وصل در ایجاد و تداوم این ارتباطات، نقشی اثرگذار دارند.
امروزه با واژهها احساس میآفرینند و اندیشه میسازند و تولید محتوا بخش وسیعی از مشغلههای ذهنی انسان معاصر است؛ از این رو افزایش مهارتهای گفتاری و نوشتاری از راه تقویت حافظه لغوی و گسترش دایره واژگانی، نیازی کاربردی در دنیای امروز است. این نیاز در سطوح گوناگون، از صفحات شخصی در شبکههای اجتماعی که بستری برای بروز تجربههای خودزیسته و گاه توهمات خودانگیخته است تا اندیشکدههایی که در حوزههای نظریهپردازی فعال هستند، احساس میشود.
هر متفکری در هر سطح و جایگاهی برای عرضه اندیشههای خود، به توانمندیهایی نیاز دارد و بسیارند اندیشمندانی که بهرغم انباشتگی و تراکم اطلاعات و بهرهمندی از نظریههای بدیع، توانایی برونداد تفکرات خود را ندارند و در نقطه مقابل، افراد سطحینگر و پوستهگرایی که بهواسطه برخورداری از بیانی گویا و قلمی شیوا، جایگاهی والا و بهاصطلاح سری میان سرها دارند و از این رهگذر، یکی از شرطهای ورود و کامیابی در این وادی، توانایی تبدیل «اندیشه» به «واژه» است.
نوام چامسکی بهمثابه یکی از بزرگترین نظریهپردازان جهان غرب، پیش از ورود به این عرصه، سالها بر موضوع زبان متمرکز بود تا به زبان رسانه دست یابد و با پشتوانهای که با نام «دستور زبان جهانی» شناخته میشود، به این حوزه گام نهد. از این رو ایده نخستین و انگیزه اولیه شکلگیری نوواژه، سادهسازی و سرعتبخشی به فرایند واژهگزینی با هدف دستیابی به نظم زبانی و انسجام واژگانی است.
در این میان اصحاب قلم و اندیشه، بهویژه اهالی رسانه بهواسطه یکنواختی و تکرارِ فرایند تولید محتوا، همواره در معرض آفاتی چون روزمرّگی، واژهزدگی و تکرار قرار دارند و بیتوجهی به این مهم، پیامدهایی چون ریزش مخاطب را در پی خواهد داشت. پیشگیری از این آسیبها نیازمند بهروزرسانی حافظه لغوی و بهرهمندی از داشتهها و مهارتهایی کاربردی است؛ نوواژه، نتیجه همآوری این اصول، بایستهها و اندوختههاست.